ون که یه وقتی تنها کسم بود تنها پناه دل بی کسم بود تنهام گذاشتو رفت از کنارم از درد دوریش من بی قرارم خیال می کردم پیشم می مونه ترانه عشق واسم می خونه خیال می کردم یه هم زبونه نمی دونستم نامهربونه با این که رفته اما هنوزم از داغ عشقش دارم می سوزم فکر و خیالش همش با هامه هر جا که می رم جلو چشامه دل می خواد تا دووم بیارم رو درد دوریش مرحم بزارم اما نمی شه راهی ندارمنمی تونم من طاقت بیارم
آنگاه47 تست روانشانسی[عناوین آرشیوشده]